And that time when
everything is worth than the other
he will come and
make the world peacefully
HE WILL COME
COUNGRATULATIONS
And that time when
everything is worth than the other
he will come and
make the world peacefully
HE WILL COME
COUNGRATULATIONS
باران
باز باران پاره مي كرد ابر ها را
با ترانه تندر دبوانه غران
با گهر هاي فراوان مشت مي زد ابر ها را
مي خورد بر بام خانه جنگل ار باد گريزان
يادم آرد روز باران چرخ ها مي زد چو دريا
گردش يك روز ديرين دانه هاي گرد باران
خوب و شيرين پهن مي گشتند هر جا
توي جنگل هاي گيلان سبزه در زير درختان
كودكي ده ساله بودم رفته رفته گشت دريا
نرم و نازك توي اين درياي جوشان
چست و چابك جنگل وارونه پيدا
با دو پاي كودكانه بس گوارا بود باران
مي دويدم هم چو آهو به چه زيبا بود باران
مي پريدم از سر جو مي شنيدم اندر اين گوهر فشاني
دور مي گشتم ز خانه راز هاي جاوداني پند هاي آسماني
مي شنيدم از پرنده بشنو از من كودك من
از لب باد وزنده پيش چشم مرد فردا
داستان هاي نهاني زندگاني خواه تيره خواه روشن
راز هاي زندگاني هست زيبا هست زيبا هست زيبا
برق چون شمشير بران
گلچين گيلاني
باز شد!!!